بسم الله الرحمن الرحیم
روزها و ساعتها و ثانیه ها و لحظه ها و لحظه ها یی بود که قصد میکردم ، دلم میخواست ، هوایی میشدم، برای نوشتن اما قسمت نمیشد طلب نمیشدم ...
اوجی نبود تا .... عــــــــــــــــــــروج کنم
اکنون هم عروجی نیست ... خیال است خیال واهی مینویسم تا برسم چرا که رفتن رسیدن است...(بگذریم)
دیروز 18 سال از روزگار طلایی فرصت های زندگی ام تمام شد اکنون من وارد 19 سالگی شدم صدای اذان میآید صدای رب االارباب، اکرم الکرمین اوکه عاشقانه دوستش دارم اما همیشه نمیتوانم به یادش باشم... نمیدانم چرا؟ خالیم،همیشه پر از هوای خدایی نیستم/
انگار دیروز بود 26 مرداد 86
که من مُحرم شدم احرام بستم احرام مطلق برای آن که همیشه برای غیر از او نا محرم باشم اما... اما ... اما ... نشد!
من عهد را شکستم ... من شکستم ...
به سال پیش که نگاه میکنم دلم چه سخت میگیر کجا بودم اکنون کجا هستم بر گردِ خانه ی دوست پروانه وار میگشتم و اکنون ... آیا همان پروانه ی پاک هستم ؟ آیا هنوز هم پا بر جای بندگی مانده ام ؟؟؟ نمیدانم
امسال تولدم با میلاد مردی بزرگ موعود عالم گره خورد به فال نیک میگیرم کلام مردی بزرگ در گوشم زمزمه میکند :
تا رابط? ما با ولیّ امر: امام زمان (عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. و قوّت رابط? ما با ولیّ امر (عج) هم در اصلاح نفس است-آیت الله بهجت
میشود میدانم ... صبر میخواهد ... غلبه بر نفس داشتن میخواهد خدا کمکمان کن ...
خدایا همیشه یادم باشد:برترین ایمان این است که بدانی خداوند همه جا با توست.
پ.ن:نتیجهاولیه کنکور هم اعلام شد زودتر از آنکه کسی بگوید میدانستم ...!! چگونه اش بماند !! 2581 این رقابت من بود در مسابقه ی وسیع کنکور در کنکور زندگی چطور ؟؟ نه این رتبه من نیست نمیخواهم ...
دعا کنید برایم ... انشا ء الله رشته ای که به صلاحم است قبول شوم من و همه ....الهی آمین/